«من .. تــو .. آفتـــاب »

«من .. تــو .. آفتـــاب »

" قصه سپــــــــردن دل ، یه حقیقت دروغـــــــــه "
«من .. تــو .. آفتـــاب »

«من .. تــو .. آفتـــاب »

" قصه سپــــــــردن دل ، یه حقیقت دروغـــــــــه "

هذیانِ شبانه 10

آسمان بی انتها بود

ستاره ها در چشمه مهتاب تن می شستند

زمین وسعتی نداشت

از همه سوی, افق پیدا بود

چشم به آسمان دوختم تا گذر شهابی را ببینم

وسعت آسمان در خانه ام بود

وپرندگان تیز پرواز عشق در کهکشان آشیان داشتند

تو در کنارم بودی....

من نگران رفتنت بودم

یادت در تاروپود لحظه هایم قامت کشیده بود

هوای روحبخش پاییز, شبهای بی پایان زمستان...

بی نهایتی تورا گواهی می داد

واکنون....

من ماندم و چشمانی پراز انتظار...

آسمان مانده است و کبوتران بی قرار...

تلاله


پ.ن : 

یاد اون روزا بخیر...

اون روزا که من بودم و تو بودی و یه دنیا عشق،عشقی که به هیچ چیز جز یه نگاه ساده ختم نمیشد...

یادش بخیر اون روزی رو که میتونستی دستم رو بگیری و نگرفتی ...

یاد اون روز که گفتی  من عشق پاک تو رو با یه دنیا عوض نمیکنم..

یاد اون روز که گفتی دوست دارم این عشق همین جور پاک توی قلب ِ هر دومون بمونه...

دلم گرفته رفیق...دلم گرفته 

چون هیچ کسی مثل تو نمیشه...

وکاش قانون مقایسه نبود

دلم گرفته رفیق...دلم گـــــــــــرفته...

نظرات 1 + ارسال نظر
عروس شنبه 16 دی‌ماه سال 1391 ساعت 23:38 http://madarshoharam.blogsky.com/

قدر اینجا خوبه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.