«من .. تــو .. آفتـــاب »

«من .. تــو .. آفتـــاب »

" قصه سپــــــــردن دل ، یه حقیقت دروغـــــــــه "
«من .. تــو .. آفتـــاب »

«من .. تــو .. آفتـــاب »

" قصه سپــــــــردن دل ، یه حقیقت دروغـــــــــه "

یادش بخیر مادر بزرگ

فردا اولین سالگرد مادر بزرگ ِ مهربونم هست ...خیلی مظلوم بود .وقتی صورتم رو گذاشتم رو صورتش دلم میخواس مثل همیشه محکم بغلم کنه ...اینبار من بغلش کردم...آروم خوابیده بود 

چه زود گذشت ... چه زود...

هنوز برام باورش سخته....دلم براش تنگ شده ...

برای روزایی که  وقتی اذیتش میکردم  با خنده بهم میگفت  " tasadoghet besham "

نظرات 3 + ارسال نظر
ترنم پنج‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 08:39

سلام
خدا بیامرزدشون

سوالت رو به گوشیم پیامک بده

جوابش رو تو بلاگت میذارم

ترنم پنج‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 21:30

سلام
از صبح که پیام دادی که سوال داری تا حالا حدود 5-6 بار زنگ زدم اما جواب ندادی
شاید از پرسیدن سوالت منصرف شدی
اشکال نداره
خدانگهدار

behnam جمعه 28 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 10:51

khoda rahmateshon kone
hich vaght chenin hesio joz too royaham va khialpardaziam betor maadi tajrobe nakardam
وقتی که بچه بودم
خوبی زنی بود که بوی سیگار میداد و اشکها درشتش از پشت عینک با قرآن می آمیخت.
آه از روزهای رنگین
آه از خاطره های کوتاه

behnam

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.