«من .. تــو .. آفتـــاب »

«من .. تــو .. آفتـــاب »

" قصه سپــــــــردن دل ، یه حقیقت دروغـــــــــه "
«من .. تــو .. آفتـــاب »

«من .. تــو .. آفتـــاب »

" قصه سپــــــــردن دل ، یه حقیقت دروغـــــــــه "

کوتاه

از هر چی کاش وکاشکی  باید بگذریم....یه عمر نشستیم وکاش و کاشکی گفتیم...کاش این بود ...کاش این نبود.حسرت نبود.یه گله کوچولو از خدا بود...میگن کفر نگو....آخه  من خدایی رو که نشه باهاش حرف زد رو دوست ندارم. دلم نمی خواد خدا هم مثل دیگران سرزنشم کنه...که نمی کنه...همینه که عاشقشم...دوست دارم باهاش قهر کنم .دعوا کنم ...ترک نماز کنم....چیه ؟؟؟مگه عیبی داره .خدای  خودمه دوست دارم اذیتش کنم....دوست دارم  یه کم مثل دیگران بیخیال باشم....دوست دارم اگه روسریم افتاد جلو دیگران از ترس دادو بیداد نکنم...دوست ندارم از خدا بترسم....می خوام رفیق باشم باهاش...دلم می خواد وقتی نماز می خونم آرایش داشته باشم...موهامو بیرون بزارم...اصلا با دامن کوتاه نماز بخونم بدون چادر...وقتی به همه چیز آگاهه...وقتی ناظره...چرا موقع نماز !!!! چطور مرد می تونه عریان نماز بخونه...اصلا چرا خدا از راههایی که یه عمر ازش می ترسیدی امتحانت می کنه...اون که می دونه من جنبه این چیزا رو ندارم....یعنی می خواد شکستم رو ببینه؟؟؟!!! دوست دارم یه روز مرد و مردونه بهم بگه چرا...چرا دوست داره سرم رو محکم به سنگ بکوبه...مگه نمی گه اگه کار یه نفر رو راه بندازی 10تا از مشکلاتت حل میشه....آخه من که تو این شرکت روزانه کار خیلی ها رو راه می ندازم.تنهایی ....پس چرا گره کار رو محکمتر میکنه...چرا هر چیزی رو ازش می خوام برعکسش می کنه....نمی دونم ...خودم هم موندم که چرا؟؟؟

"اگر با من نبودش هیچ میلی    چرا ظرف مرا بشکست لیلی"


پ.ن1: این روزا تو ذهنم همش دارم با خدا دعوا می کنم که چرا وچرا وچرا؟؟؟

پ.ن2: خوبم ..خوب ... این همه گله نه از افسردگیه ...نه از مشکلات...(جهت اطلاع )

پ.ن3: بخدا این آدمیزاد دیوانه است

نظرات 17 + ارسال نظر
فاطمه جعفری چهارشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:17 http://kaalbod.bloghaa.com

خوب خدا جون دوس داره یه چیزایی یاد بگیریم از این اتفاق ها ..
صبور باش عزیزم.صبور

Gold*Boy چهارشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:36 http://photocloob.net

سلام سایت خوبی داری
می خواستم بهتون یه سایت کلیکی معرفی کنم که واقعا پول میده من خودم ازش 20000 تومون گرفتم اینم شماره فیشش SABA١٥٣٠٨٨١١٢٧٢١٥٨١٩
فقط کافی از طریق لینک زیر عضو بشی بعد هم تبلیغات تو سایتت بزاری
http://www.oxinads.com/?i=8963
در ضمن اگه میشه به سایت ما هم سر بزن

Smile To Me چهارشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 14:05 http://www.xyz.blogsky.com

سلام سلام

به به چه عجب یکی پیدا شد می خواد با خدا از در رفاقت وارد بشه!

از من میشنوی هرچی تا حالا شنیدی و به زور کردن تو مخت حرف مفته. هرجور دلت می خواد زندگی کن.

خدا تو رو یه بنده ی آزاد آفرید ولی آیا الان احساس آزادی داری!!!؟

اگه داری که هیچ ولی اگه نداری بدون داری به خودت و خدا خیانت می کنی

اهورا چهارشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 15:33 http://zendemrd.wordpress.com

اومدم بگم که نیستی ها یا هستی من نمی بینمت

وحید سرباز چهارشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 16:20

سلام تلاله
چرا این همه بی صبری دختر ...؟!!
خدا همیشه دوست داشته و خواهد داشت و تو هم همیشه تو اغوش خودش جا داری !
چرا این همه بی تابی میکنی ...!؟
<< اندکی صبر ،سحر نزدیکست>>

امیر پنج‌شنبه 20 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:04 http://kohandiaran17.blogfa.com

سلام
خواستم بگم وب خیلی زیبــــــــــــایـــــی داری مطلبتون را در مورد خدا خونم یاد یه شعری افتادم که میگفت:
ما درون را بنگریم و حال را ما برون را ننگریم و قال را
اگه درست یادم مونده باشه !!
پس شما هم راحت باش و با خدای خودت هر جوری که دوستش داری ثنا کن./.

MAHTAB پنج‌شنبه 20 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 22:46 http://rosane.persianblog.ir

salam talale jan...
mersi ke behem sar zadi, kamelan darket mikonam gahi adam delesh migireo doost dare be zabune khodesh ba khoda harf bezane.eyb nadare azizam
dar zemn man ta hala bedune chador ba arayesh va ba daman namaz khundam bad ke nabude hich kheiliam khub bude, khoda ham bishtar khoshesh umade akhe un nmaaz ba hameye namazaye digam hesesh fargh dasht, hese behtari dashtam
linki azizam, montazeretam bazam..

فاطمه جعفری یکشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:12 http://kaalbod.bloghaa.com

تلا جون حس می کنم سر در گمی . این ژست رو خونده بودم اما دلم نیومد دوباره نظر نذارم.
از خودت بیا بیرون و دوباره از بالا به همه چی نگاه کن . اون وقت شاید یه کم متفاوت ببینی ...
دوس جون خوبم مثبت نگاه کن تا مثبت ببینی

قاسمی یکشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 17:12 http://www.divonehh.blogfa.com

سلام تلاله خوبی
از شما پوزش میخوام اگه دیر به دیر بهتون سر میزنم مطلب جالبی نوشتی ولی یه کم زیادی حساست به خرج دادی .واقعیت ها رو بپزیر و در مورد نظریات و خرافات اندیشه کن

فرشاد! یکشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 19:15 http://www.koodakanehha.persianblog.ir/

سلام
خب چندین بار سر زدم اما برای نوشتن چیزی نداشتم! هی میومدم می خوندم، هی هیچی نمیاد! شرمنده!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

هریسه یکشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 19:34

سلام خاننوم گل چیه چی شده؟اینقد دلت پره من دیگه به رفتارای خدا عادت کردم وقت دلم پ میشه کتابشو توی بغل میگیرم باهاش حرف میزنم اونم یاجوابمو میده یا نمیده 1سال ازگار باهاش حرف زدم گریه کردم خواهش کردم که یه چیزرو که از دستم رفته بود برگردونه اونم بعد از 1 سال با واسطه یه نفر برگردونند اما به محض این که اون چیزو بهم داد تازه فهمیدم که اون چیز به درد من نمیخورد میگن اگه خدا نده حکمت و اگر داد حمته منم میدونم به خدا تو کار خودم خدا اذیت میکنه به هر حال یتوکلت الله خانومی

[ بدون نام ] دوشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:04

talale bia dokhtar, be ghole shaer:
in niz bogzarad.

داش آکل دوشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:53 http://dashakol.blogsky.com/

و چقدر سخته و دردناک روزی که بفهمیم همه ی خدا چیزی جز تخیل خود ما نبوده...
و جاهایی که خودمون با توان خودمون میتونستیم برسیم رو با چه حرفها و افکاری که از دست ندادیم!

فـ ـرزاد کافـ ـه چـ ـی دوشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 14:44 http://cafepechpech.blogsky.com

والا ما که هرچی سعی کردیم یه جوری باهاش رفیق شیم نشد. نمیدونم مشکل از منه یا اون رفقاش زیادن و دیگه کسی رو تحویل نمیگیره...

جوووون دوشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 16:26 http://joooon.blogsky.com

سلام
به جون تو من بی معرفت نیستم. چند روز بود وقت نمیکردم برم وبلاگ گردی.
خلاصه کتبا عذر خواهی میکنم.
خیلی حال کردم با نوشته هات. این یکی کاملا دلی بود.
کی گفته که ما مرد ها میتونیم عریان نماز بخونیم.
خوش به حال خدا که انقدر دوسش داری و میخوای براش آرایش کنی
یه چیزی رو خیلی وقت پیش ها تجربه کردم و بهش اعتقاد پیدا کردم: تا وقتی که به طور کامل به خدا شک نکنی و طلب کارش نشی نمیتونی بهش ایمان بیاری اما اگه باهاش قهر کردی و حرف زدی و ازش بازخواست کردی و سرش داد زدی شاید مقدمه ای بشه برای یک دوستی درست و حسابی

Smile To Me سه‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 00:31 http://www.xyz.blogsky.com

سلام

قصد نداری آپ کنی؟

رضا سه‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:17 http://rezaferanki.blogsky.com/

درود بر تو .....دمت گرم ...به نظرم این بهترین پستت بود ...مرز ها رو شکستی ....از نترس بودن خوشم اومد .....داری تو مسیر درست میفتی به راهت ادامه بده ......

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.