«من .. تــو .. آفتـــاب »

«من .. تــو .. آفتـــاب »

" قصه سپــــــــردن دل ، یه حقیقت دروغـــــــــه "
«من .. تــو .. آفتـــاب »

«من .. تــو .. آفتـــاب »

" قصه سپــــــــردن دل ، یه حقیقت دروغـــــــــه "

فانوس خیس

روی علف ها چکیده ام‌. 
من شبنم خواب آلود یک ستاره ام
که روی علف های تاریک چکیده ام‌. 
جایم اینجا نبود.
نجوای نمناک علف ها را می شنوم
جایم اینجا نبود.
فانوس
در گهواره خروشان دریا شست و شو می کند
کجا می رود این فانوس ،
این فانوس دریا پرست پر عطش مست ؟
بر سکوی کاشی افق دور
نگاهم با رقص مه آلود پریان می چرخد.
زمزمه های شب در رگ هایم می روید.
باران پر خزه مستی
بر دیوار تشنه روحم می چکد.
من ستاره چکیده ام‌.
از چشم نا پیدای خطا چکیده ام‌:
شب پر خواهش
و پیکر گرم افق عریان بود.
رگه ی سپید مرمر سبز چمن زمزمه می کرد.
و مهتاب از پلکان نیلی مشرق فرود آمد.
پریان می رقصیدند.

و آبی جامه هاشان با رنگ افق پیوسته بود.
زمزمه های شب مستم می کرد.
پنجره رویا گشوده بود.
و او چون نسیمی به درون وزید.
اکنون روی علف ها هستم
و نسیمی از کنارم می گذرد.
تپش ها خاکستر شده اند.
آبی پوشان نمی رقصند.
فانوس آهسته بالا و پایین می رود.
هنگامی که او از پنجره بیرون می پرید
چشمانش خوابی را گم کرده بود.
جاده نفس نفس می زد.
صخره ها چه هوسناکش بوییدند!
فانوس پر شتاب !
تا کی می لغزی
در پست و بلند جاده کف بر لب پر آهنگ؟
زمزمه های شب پژمرد.
رقص پریان پایان یافت‌.
کاش اینجا نچکیده بودم‌!
هنگامی که نسیم پیکر او در تیرگی شب گم شد

فانوس از کنار ساحل براه افتاد.
کاش اینجا- در بستر پر علف تاریکی‌- نچکیده بودم !
فانوس از من می گریزد.
چگونه برخیزم؟
به استخوان سرد علف ها چسبیده ام‌.
و دور از من ، فانوس
در گهواره خروشان دریا شست و شو می کند.


پ. ن:عاشق این شعر سهرابم...تقدیم به دوستان.

دیگه از فردا نیستم...مدتی طول میکشه تا برگردم....دلم واسه همه تنگ میشه....

نظرات 17 + ارسال نظر
محسن سه‌شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 11:30

به نام خدا
سلام خواهر مهربونم.
امیدوارم امتحاناتتو با موفقیت به اتمام برسونی.
یک هفته است که بدجوری مریض شدم. این سه شب فقط ۲ ساعت خوابیدم. دنیا داره دور سرم می چرخه.دارم بالا میارم.
نشسته ام سه کنج اتاق و به جای تو
زانو بغل گرفته ام و از برای تو
یک شعر تازه نوشتم ‌دلم تنگ است
حال و هوای دلم پر شده از هوای تو ...
تلاله جان یادت باشه : همه رو دوست داشته باش و از هیچ محبتی فروگذاری نکن اما هرگز به چیزی که فانی و مردنیست وابسته و دل بند نشو. چه کسی برای آدم عزیز تر از پدر و مادر و خواهر و برادره؟ اما آیا اونا تا همیشه کنار ما می مونند؟ نه.
مرگ تلخ ترین و انکار ناپذیر ترین حقیقته. اما از دید ما انسانهایی که هیچی نمی دونیم. اما قرآن به وضوح می گه که مرگ پایان نیست بلکه آغازیست برای تولدی دوباره در دنیایی تازه و نو. مگه باور نداری توی اون دنیا همدیگرو می بینیم پس چرا این همه بیتابی می کنیم وقتی که باید همگی بریم؟ هر چیزی در این دنیا فانیست غیر از خداوند که همیشه بوده و خواهد بود. این روح ماست که باید وارسته از این تعلقات دنیایی بشه. تلاله جانم هر برگ که از درختی می افتد و هر قطره بارانی که فرو می ریزد به قدرت خداوند و تقدیریست که برایشان در نظر گرفته است پس هرگز غمگین مباش و این طوری نگاه نکن که هر حادثه ای که در اطرافت رخ می ده رو به چیزی تشبیه کنی. به این برگ نگاه نکن که امروز زیر پاهات له می شه و می شکنه بلکه کمی هم به خودت نگاه کن که روزی که از این دنیا می ری و بدن مادی تو به خاک تبدیل می شه م خود تو می شی غذای همین درختهایی که الان دنیا رو زیبا و با طراوت کردند. مگه دو بیتی خیام رو نخوندی که چه قشنگ می گه:
هر سبزه که بر کنار جویی رسته است
گویی ز لب فرشته خویی رسته است
پا بر سر هر سبزه به خواری ننهی
که آن سبزه ز خاک لاله رویی رسته است
نمی دونم چرا این حالو داری و نمی دونم چی توی دلت می گذره اما بدون تو هرگز تنها نیستی. خداوند تمام این زیباییها رو برای تو خلق کرده. من نمی شناسمت فقط از روی نوشته هات می فهمم که گاهی شادی گاهی غمگین گاهی تو خودتی گاهی کسلی که این مرام هر آدمه. اما امیدوارم در حد متعارف و نرمالش باشه.
زیاد به خودت سخت نگیر. می دونم که توی امتحاناتت موفق می شی.
بدون داداشت همیشه به یادته. حتی وقتی که بهش سر نمی زنی.
http://www.iran20.com/group_discussion_view.php?group_id=1881&grouptopic_id=11065&p=4
چون ابر به نوروز رخ لاله بشست

برخیز و به جام باده کن عزم درست

کاین سبزه که امروز تماشاگــــه تست

فردا همه از خاک تو بر خواهد رست
در پناه خداوند همیشه شادو سربلند باشی خواهر گلم.
تا دیداری دوباره بدرود.

غریبه آشنا چهارشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 00:52 http://vesaleyar.royablog

سلام
شعر زیبایی بود
شاد باشید و موفق و پیروز
در پناه امام زمان

قاسمی چهارشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 15:14 http://www.divonehh.blogfa.com

سلام بسیار زیبا بود
امیدوارم در مدتی که نیستی دوستان مجازی رو فراموش نکنی منتظر میمونیم تا برگردی هر روز بهت سر میزنم ببینم کی میایی
ارادتمندیم آبجی

جوووون چهارشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 17:09 http://joooon.blogsky.com

سلام بر تلاله خانوم
اولا که اگه خدا بخواد من اول شدم و بله دیگه... باریکلا به خودم
چرا دروغ بگم... شعر رو کامل نخوندم اما قول میدم بعدا بخونم... اخه من دو ساعت دیگه بلیط اتوبوس دارم و کلی کار دارم که انجام ندادم
خلاصه ببخشید دیگه
شما فعلا یه آفرین به صداقت و راست گویی من بگو

هریسه پنج‌شنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 10:19

سلام خانوم گل خوبی؟
مدتی میشه که حوله وبلاگ رو ندارم مرسی که بهم سر زدی

فاطمه جعفری شنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 16:17 http://kaalbod.bloghaa.com

چطوری تلاته خانوووووووووووووووووم

دریا شنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 21:18 http://www.daryaa.blogsky.com

سلام دوست عزیز
معذرت از بابت اینکه چند ماهی نبودم
شاد باشی

غریبه آشنا دوشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 01:12 http://vesaleyar.royablog

وصال یار به روزه
در پناه امام زمان

دریا دوشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 13:52 http://www.daryaa.blogsky.com

ستاره ها وقتی میشکنن میشن شهاب, اما دلی که میشکنه میشه سوال بی جواب

داش آکل دوشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 18:32 http://dashakol.blogsky.com/

اومدم بخونمت و تو داری میری...

فاطمه جعفری چهارشنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 13:19 http://kaalbod.bloghaa.com


کوجی

محمد و خانومیش چهارشنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 20:05 http://zendegimoon.blogsky.com

سلام عیدت مبارک به روزی سر به ما بزن منتظریم چرا اینقدر ناراحتی نبینمت اینجوری دختر خوب

قاسمی جمعه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 09:29 http://www.divonehh.blogfa.com

سلام تلاله عزیز
حضورت کم رنگ شده دیگه به خونه محقر بنده سر نمیزنی!

قاسمی یکشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 12:50 http://www.divonehh.blogfa.com

پدر من یک کشاورز است

فاطمه جعفری سه‌شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 12:01 http://kaalbod.bloghaa.com

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام کوجی؟

قاسمی چهارشنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 15:51 http://www.divonehh.blogfa.com

سلام
دلم برات تنگ شده حتما قدم بر دیدگانم بگزار تا خاک پایت را سرمه چشمانم کنم

هریسه چهارشنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 19:18

مبخشید شما فکر نمیکنید مدت زمانیه اون ورا پیداتون نیست ؟؟؟؟

سلام لیلا جان ...بابا اون ورا که پیدام نیست دیگه شعبه هم نمیام....کارا رو خود مهدی انجام میده....بابا امتحان داشتم....بچه زدن نداره۰....

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.