«من .. تــو .. آفتـــاب »

«من .. تــو .. آفتـــاب »

" قصه سپــــــــردن دل ، یه حقیقت دروغـــــــــه "
«من .. تــو .. آفتـــاب »

«من .. تــو .. آفتـــاب »

" قصه سپــــــــردن دل ، یه حقیقت دروغـــــــــه "

؟؟

و باز در مسیر جاده ی تردید قدم می زنم

به هیچ چیز مطمئن نیستم

می ترسم جاده هم زیر پایم خوابش ببرد

انگاه من هیچ وقت به مقصد نمی رسم

من گم شده ام

در میان تاریکی ها

در میان امواجی از وحشت و تردید

از کدام راه بروم

کدام ستاره نشانی را به من درست می دهد؟

راستی آن آبی که در انتهای راه پیداست .... سراب است؟

آن پرنده چه می گوید؟

نکند فقط سایه ی ابری است و من آن را پرنده می بینم؟

پس این عطر خوش؟

آیا حکایت از باغ گل می کند؟

یا عطر ریخته شده در زندان شیشه ایست؟

اصلا تو... آره تو.....

واقعی هستی ؟

یا فقط سایه از واقعیت؟

من چه؟

نکند من هم فقط یک خیالم ؟

یا شاید نقشی از یک هوس....

روی دیوار زمان.........


پ.ن:

از یه دوست بود....به دلم نشست...

نظرات 13 + ارسال نظر
غریبه دوشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 15:08 http://3miramis.blogsky.com

درود حق داشتی به دلت بنشینه زیبا بود
بدرود

داش آکل دوشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 15:41 http://dashakol.blogsky.com/

چه مدته که اینجا نیومدم؟ که اینقدر نا آشنا می نماید؟:دی

برای شما دوشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 15:43 http://karajonline.tk

سلام سایت جالبی دارید به سایت ما هم سر بزنید ما منتظر شما هستیم به دوستان خود هم بگویید :)

تنها41 دوشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 18:19

یادت نرود هرگز آن صوت قشنگی که لب بام دنیا بر پاست
اگر تردید داری قدمی برندار اندکی بیاندیش وبعد تمام زندگی را در ذهنت نقاشی کن
وسپس رنگ بزن

فرشاد دوشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 20:27 http://koodakanehha.persianblog.ir/

...
نکند من هم فقط یک خیالم؟
یا شاید نقشی از یک هوس...
روی دیوار زمان...

نه من یک هوسم و نه خیالی بر سر و روی دیوار زمان!
من، منم! کودکی از درون کالبدی بزرگ...
مسیر من نامش تردید نیست، نمی دانم چه است! فقط می دانم تردید جایی در میان جاده ی بی انتهای زندگیم ندارد! من آن دور تو را می بینم که در انتظار غبار بی سوار استاده ای و چه شیرین می اندیشی...
من می دوم در میان جنگل سبز!
من می دوم در میان کویر زرد!
من بازی می کنم جایی در میان خودم، گر خواهی با من همراه شو عزیز، کین درد م...

قاسمی سه‌شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 09:58 http://www.divonehh.blogfa.com

دلم خیلی تنگه خس و خاشاکه !

فاطمه جعفری سه‌شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 13:43 http://kaalbod.bloghaa.com

حق داشتی
دل نشینم بود ...

فرزاد کافه چی سه‌شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 14:03 http://cafepechpech.blogsky.com/

سلام
گاهی همه ی زندگی میشه همین سراب و خیال...
:.
بابت فال ممنون... فال اولی شما و فال یکی دیگه از دوستان دقیق با نیتم یکی بود... ممنون...

محسن چهارشنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 11:25

به نام خدا
سلام تلاله جان.
به تو تقدیم می کنم این ترانه را که از عشق سرشاری
به تو تقدیم می کنم این ترانه را که دوستم داری
به تو که توی لحظه های تنهاییم
حتی یک لحظه هم تنهام نمی ذاری
see u soon
bye

باران چهارشنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 12:51 http://sotooh.blogsky.com

قشنگ بود ...

ماندانا چهارشنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 20:03 http://aria20.blogsky.com

درودهای فراوان به مدیر مسئول محترم:
همکاران عزیز شما را به وبلاگ جامعه ایران و جامعه شناسی آریائی با مقاله جدید به روز گردیده دعوت می کنم از نقدهای خوبتان دریغ نورزید و در ضمن در نظر سنجی وبلاگ شرکت نمائید با تشکر همکار شما ماندانا http://aria20.blogsky.com

رجا چهارشنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 23:32 http://mm3.blogsky.com

ببخشید دیر اومدم
در مسیر زندگی تخم نا امیدی به هر بهانه ای می خواهد رشد کند
مراقب باشید !!!
جوانه امید هم می خواهد بروید یواشتر
لهش نکنی !!

نرگس شنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 11:59 http://nargesaftabi.blogfa.com/

سلام
وصال رو هیچ وقت با دلتنگی رفاقتی نیست
وصال یعنی وصل و دلتنگی یعنی قطع
حالا کدومش واقعیت داره؟

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.