«من .. تــو .. آفتـــاب »

«من .. تــو .. آفتـــاب »

" قصه سپــــــــردن دل ، یه حقیقت دروغـــــــــه "
«من .. تــو .. آفتـــاب »

«من .. تــو .. آفتـــاب »

" قصه سپــــــــردن دل ، یه حقیقت دروغـــــــــه "

۲ دلی

ما آدما وقتی غم تو چشمامون موج می زنه زمین و هوا رو به هم می دوزیم ...از همه گله داریم ..ناشکری می کنیم و خدا رو از خودمون دلگیر می کنیم...اما من کسانی رو میشناسم که با وجود غم بزرگی که تو چشماشون دارن اما هیچ وقت به خودشون اجازه نمی دن آشکارا بگن...اما کاش یکی پیدا می شد منو از رفتن نهی میکرد میدونم خوشبختی منو می خوان اما...به چه قیمتی!!!! به قیمت تنهایی خودشون!!!

همه ما وقتی غم داریم ازش یه کوه می سازیم ...برا خودمون , برا قلب مهربونمون یه حصار آهنین می سازیم که  راه گریزی ازش نیست...شاید با فراموش کردن یه چیزایی که براتون خیلی سخته ...بشه قلب دیگران رو آزادش کرد ...اما واقعا ممکنه یه روز برسه که از گذشتن زمان از دست رفته ...از داشتن خوشبختی که می تونستی داشته باشی ونخواستی ... حسرت نخوریم...

با همه این تفاسیر...من موندم ویه دنیا 2دلی ...

برای موندن ورفتن....                                                                           

                        
نظرات 6 + ارسال نظر
محسن چهارشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 18:58

به نام خدا
سلام خواهر دو دل خوب خودم
یادم باشه راجع به این تصمیمت کمی برات بنویسم.
نمی دونم الان عقلت پیروزه یا احساساتت اما اینو به جرئت می گم و بدون این حرف برادرته کسی که خوشبختیتو از خدا می خواد.
نمی دونم کسی که دوسش داری کجا زندگی می کنه اما انگاری ازت دوره.
و تو برای رسیدن بهش باید از خیلی از داشته هات بگذری.
یه وقتایی آدم کلش گرمه و با خودش می گه آره درست می شه خودم مس تونم درستش کنم اما وقتی عقلش میاد سر جاش می بینه اونی که فکر می کرده زمین تا آسمون با واقعیت فرق می کنه.
من تو رو از عشق دور نمی کنم اما اینو بدون اول خوب بشین و فکر کن و خودت رو در شرایطی ببین که همه ی کارا انجام شده و تو به خواسته ات رسیدی. حالا بگو ببینم آیا از این نتیجه راضی هستی؟ آیا ارزش این همه دردسر و ناراحتی و تحمل مشکلات رو داشت؟
حتما برات یک نامه ی کامل می نویسم می ذارم.
تا اون روز فقط تامل کن و به حرف بزرگترات خوب توجه کن. و از همه مهم تر همیشه و همیشه بر خدا توکل کن و بگو خدایا هر آنچه خیر و صلاح من است برایم مقدر فرما.
بازم میام خواهر گلم.
بای بای

فرشاد چهارشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 21:22 http://koodakanehha.persianblog.ir/

سلام
این ها جزیی از زندگی ماست.تردیدها و دو دلیها.
گاهی می شه به این فکر می کنم اصلا آدمای اطرافم منو دوست دارن یا نه ! خنده داره نه؟

نفیرسیمرغ چهارشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 21:59

یه چیزی می گم تلاله جان!
همیشه رفتن بهتر از موندنه!!!!همیشه!
صادق هدایت می گفت: هر کتابی ارزش یه بار خوندن و داره!
من می گم هر راهی ارزش یه بار رفتن و داره! هر راهی...
البته صلاحیات رو باید در نظر گرفت ...
بازم توکل به خدا

اهورا چهارشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 22:53 http://1ahura.blogspot.com

خب بعضی ها نمی تونن تحمل کنن و کم میارن

کیانی پنج‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 04:46 http://mahdipor.blogpars.com

انجا که مرحله ای از زندگی تمام میشود -باید از ان عبور کرد .گرچه سخت است اما عبور کنید.

رضا دوشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 19:10 http://www.rezaferanki.blogsky.com

..راستش رو بخوای من چندان از شعر و شاعری سر در نمیارم ...ولی در کل حس خوبی داره .......در مورد سیزده بدر ...اگه قول بدین شلوغ وپلوغ نشه ...با کمال میل میام ..البته میدونم امکان نداره ...چون تو هر باغی که رفتم حداقل چند نفری بالای درخت ها بودند

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.