ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 |
ماه من از لا به لای پنجره
پیشانی ام را ماهتابی میکند
شب صدایم میکند
با های هایم همنوایی میکند
من کجا ودل کجا واشک پرحسرت کجا؟؟
من جدا ودل جدا و این شب عسرت کجا؟؟
پس نمی دانم چرا ؟؟؟
باز هم در کوچه باغ داغ دل
این دل شیدا زتو آوازخوانی میکند
ای نگاهت باغ سبز سبز سبز آرزو
من نمی دانم چرا
باز هم این کوه زرد زرد دل
در شب خاموش عشق
آتش فشانی میکند
ماه من اندوه بار و پر ملال
این شکسته ماه دل را
غمگساری میکند
پ.ن:
دلم گرفته امروز....به خاطر دیشب...همین
سلام . چطولی گلم؟
چه شعر قشنگ و دلنشینی بود ...
راستی مگه عاشقی بده؟!
راستی بلاگفا خرابه؟وارد نمی شه هیچکدوم از وبلاگ هاش . من از دنیا بی خبرم !
اون عکس ها رو هم برات می فرستم فقط اگه اشکال نداره بازم یادآوری کن چون سایز بزرگش همراهم نیست.
بوسه بوسه
این روزها که می گذرد، شادم.
شادم، که می گذرد این روزها.
شادم
که می گذرد ...
(قیصر امین پور)
سلام تلاله جان، خوبی؟
غصه نخور، این نیز بگذرد.
سلام
وبلاگتون رو دیدم
عالی بود
یه سری هم به ما بزنید ashoftehgan.blogfa.com
باعث افتخاره اگه لینک بدبد
سلام
ممنون .آقا وحید آمدم اما بخش نظراتتون مشکل داره.من لینکتون کردم
مرسی.پایدار باشید
سلام.ممنون سر زدی
ممنون از این که این کار را کردین.این باعث میشه طرف مقابل تمرکزش را از دست نده
و باز در مسیر جاده ی تردید قدم می زنم
به هیچ چیز مطمئن نیستم
می ترسم جاده هم زیر پایم خوابش ببرد
انگاه من هیچ وقت به مقصد نمی رسم
من گم شده ام
در میان تاریکی ها
در میان امواجی از وحشت و تردید
از کدام راه بروم
کدام ستاره نشانی را به من درست می دهد؟
راستی آن آبی که در انتهای راه پیداست .... سراب است؟
آن پرنده چه می گوید؟
نکند فقط سایه ی ابری است و من آن را پرنده می بینم؟
پس این عطر خوش؟
آیا حکایت از باغ گل می کند؟
یا عطر ریخته شده در زندان شیشه ایست؟
اصلا تو... آره تو.....
واقعی هستی ؟
یا فقط سایه از واقعیت؟
من چه؟
نکند من هم فقط یک خیالم ؟
یا شاید نقشی از یک هوس....
روی دیوار زمان.........
سلام
زیبا بود
سلام
با قطعه دل نوشته ای به روز شده ام.
نقد و نظر شما می تواند باعث دلگرمی وچراغ راهم باشد.
من کجا و ...
خیلی خیلی زیبا بود
سرت سلامت باشه عزیزم
سلام
بخشید که کمی دیر بهت سر زدم
چند روزیست که گرفتارم...
ارادت مند
فریادم در سکوت است ...
تشنه ام در آب ...
گریه هایم در موج پر خروش دریای احساسات ...
گریه هایم بی اشک ...
پروازم درباد ...
من نشسته تنهای تنها در کنار اوهام ...
وهم آید همی در کنارم ...
اندازد گلیم پیک نیکش در هوای احساسم ...
من دیگر هیچ ندارم ...
سیگارم برلب ...
قهوه ام نیم خورده ...
من دگر هیچ ندارم ...
جز وهم خیال انگیز چشمهایت ...
من منم ، بی تو ، بی خودم ...
چرا من بی توام ...
چرا من بی توام ؟
خواهش می کنم من هم از وبلاگ زیبای شما لذت برم ... اگر اجازه بدهید من هم تمایل دارم لینک شما را در وبلاگم قرار دهم .
راستی اینکه شما می خواهید منو لینک کنید باعث افتخارمه !