«من .. تــو .. آفتـــاب »

«من .. تــو .. آفتـــاب »

" قصه سپــــــــردن دل ، یه حقیقت دروغـــــــــه "
«من .. تــو .. آفتـــاب »

«من .. تــو .. آفتـــاب »

" قصه سپــــــــردن دل ، یه حقیقت دروغـــــــــه "

مرگ چقدر به آدما نزدیکه

دیروز روز خوبی نبود .دلم گرفته بود .حوصله نداشتم .کارای  دفتر ..رفتارهای مشتری ...اعصابم رو بهم ریخته بود.

ظهر با بابا تماس گرفتم اونم کار داشت نتونست بیاد دنبالم...این دیگه از همه بدتر بود.تنهایی برم خونه...پیاده...خسته...با این ترافیک مزخرف زند...دلم می خواست  بمونم دفتر... دلم نیومد مامان تنها بمونه...

اومدم ماشین بگیرم. چقدر عجیبه!!!! تو این شهر به این بزرگی .یه مرد پیدا نمی شد که آدم  آسوده خاطر سوار ماشین بشه...بالاخره سوار شدم اما با تردید...راه طولانی شده بود .حتی آسمون هم دلش واسه من گرفته بود.ساعت تقریبا 14 بود.تو فکر بودم ...توی یه دنیای دیگه...یه عالمه چرا دور سرم گشت ویژه داشتن...انگار می خواستن همه سوالای دنیا رو از من بپرسن ...که یک دفعه...

صدای هولناک یه تصادف منو از رویای خودم بیرون آورد .وحشتناک بود.مردم جمع شده بودن واسه کمک...

نگاه کردم چیزی از ماشین باقی نمونده بود. فقط صندوق عقب سالم بود .دلم ریخت...بعد از یه ترافیک سنگین از اونجا هم گذشتم.حالا دیگه تو فکر اون حادثه بودم. به این فکر کردم که یک خانواده داغدار شد.  وای چقدر سخته...چقدر مرگ به آدما نزدیکه... می تونست این اتفاق واسه من باشه ... به این فکر میکردم که اگه من بودم چی میشد...یعنی اونقدر واسه خانواده عزیزم که واسه رفتنم اشک بریزن...و....و....

دیگه رسیدم نزدیک خونه... از خیابون گذشتم...کوچه شلوغ بود..همه داشتن از یه اتفاق باور نکردنی  تلفنی حرف میزدن...دلم ریخت ...آخه نزدیک خونه ما بود. پلاک خونه رو گم کرده بودم.یادم نمی آمد پلاک خونه چند بود...وای خدا چرا اینقدر خونه ها شبیه هم هستن... مامان رو دیدم ..دلم کمی آروم شد...

آره ...اون تصادف... خانم خونه مرد همسایه رو ازش گرفت...باورش سخت بود...اما حقیقت داشت ...آشوبی شده بود...در این بین ...میان این همه گریه و فریاد ...دختر بچه همسایه ...تنهایی کنار دیوار ...دور از همه برای مادر از دست رفته اش می گریست...هیچ کس هم حواسش نبود ...رفتم کنارش...بغلش کردم تا آسوده تر گریه کنه...دیروز روز خوبی نبود.من بیشتر دلتنگ شدم... مرگ چقدر به ما نزدیکه...آدمی...آه و دمی ...

سرعت بیش از حد راننده تاکسی باعث مرگ خود راننده .سه خانم  و .یک دختر بچه هفت ساله شد...روحشان شاد
نظرات 6 + ارسال نظر
وحید سرباز یکشنبه 12 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 11:47

سلام
مرگ ... مثل خدا !
در قران اومده خدا از رگ گرردن به انسان نزدیک تره ...
مرگ هم به همون شدته....
میدونی مرگ مرگ نیست به اون صورتی که ما بهخش نگاه میکنیم.
نوع مرگ مهم نیست .
نوع دیدمون بهش این فرقها رو می سازه...
مرگ یه دگر دیسی هست که انسان رو از شکلی به شکلی دیگه در میاره ...
به نظر من ....این نظر منه ... مرگ جذاب ترین و در عین حال هیجان انگیزترین قسمت یه زنگدیه جاودانه است....
کاش فقط میشد دید که بعدش چی میشه ...ولی نه !
همین که نمیدونی جذاب کرده مرگ رو ...
..................................................................
بچه یه بار دیگه این حرفی رو. که نوشتی بنویسی خودم میدم درسته قورتت بدن ها ...(لولو ها)
ایشالله سایت همیشه رو سر دوستات و خانواده و هر کی دوست داره باشه.


وحید سرباز یکشنبه 12 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 11:51

اها
یه چی دیگه
اصلا دوس ندارم این قالبت رو
خیلی گرفتس
اون یک یزیبا بود
چرا عوضش کردی

آزاده اشرفی یکشنبه 12 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 11:54 http://twtlong.com/gole_maryam

وضعیت خطرناک 36تن از ساکنان کمپ اشرف که در ژوییه گذشته از سوى نیروهاى عراقى به گروگان گرفته شده به رغم دستورقاضى مبنى برآزادى آنها، هم‌چنان در بازداشت هستند،این افراد66روز است در اعتراض به بازداشت غیرقانونى خود در اعتصاب غذا به سر مى برند و وضعیت وخیمى دارند

سیامک سالکی دوشنبه 13 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 04:11 http://tighoabrisham.blogsky.com

سلام.

کاش ما آدما بدونیم زندگیمون به تار مویی بنده...

روحشون شاد.

وحید سرباز دوشنبه 13 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 18:30

سلامممممممممممممممممممممممممم عزیز دلم
خیلی خوشکله این اهنگه
دارمش
علی لهراسبی بود
خیلی دوسش داشتم
دلم از کسی گرفته
که میخوام براش بمیرم

این رو هم خیلی دوس داشتم
از سعید شهروز ( نه رد میشی
نه میمونی
تبت بد جور واگیره
منو با دست کی کشتی
که پای هر دومون گیره)

رضا سه‌شنبه 14 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 08:44 http://rezaferanki.blogsky.com/

درود بر شما ....یه همچین حوادثی تا مدت ها روح ادمو اذیت میکنه ....من چندین پست تو وبلاگم در مورد مرگ وزندگی بعد از مرگ دارم ....

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.